تفسیر کیفی آنومالی های مغناطیسی منطقه تیکمه داش با استفاده از تحلیل واریوگرام

مغناطیس سنجی - ژئوفیزیک در کرج -ج آنومالی ناحیه ای

یکی از فرضیه های عمومی در تفسیر داده های شدت کل میدان مغناطیسی این است که این داده ها از برهم نهی میدان های مغناطیسی ساختارهایی بوجود می آیند؛ که با اشکال متفاوت و در عمق های مختلفی قرار دارند. این ساختارهای زمین شناسی متفاوت، ایجاد کننده آنومالی های محلی و ناحیه ای هستند. جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره تفسیر کیفی آنومالی های مغناطیسی منطقه تیکمه داش با استفاده از تحلیل واریوگرام مطالعات ژئوفيزيک در آسیا ژئوفیزیک تماس بگیرید.

فهرست مطالب

تفسیر کیفی آنومالی های مغناطیسی منطقه تیکمه داش با استفاده از تحلیل واریوگرام

جداسازی آنومالی های ناحیه ای و محلی همواره به عنوان یکی از مراحل اساسی در تفسیر داده های مغناطیسی مطرح است.

بدین منظور روش های مختلفی ارائه شده؛ که از جمله آنها میتوان به روش های گرافیکی، برازش سطح چند جمله ای و روش های مبتنی بر تبدیلات فوریه اشاره کرد.

یکی از مشکلات موجود در استفاده از روش های مبتنی بر تبدیلات فوریه نیاز به وجود داده ها بر روی یک شبکه منظم است.

اطلاعات اولیه

نیاز به اطلاعات اولیه، تجربه مفسر و همراه بودن سعی و خطا در انتخاب پارامترهای مناسب از جمله عواملی هستند که نتایج حاصل از این روش ها را تحت تاثیر قرار میدهند.

در این پژوهش از روش زمین آماری کریجینگ فاکتوری برای جداسازی آنومالی های محلی از آنومالی های ناحیه ای داده های مغناطیسی استفاده شده است.

روش های مبتنی بر تبدیلات فوریه

این روش فاقد محدودیت های موجود در روش های مبتنی بر تبدیلات فوریه است. برای بررسی کارایی این روش، داده های مغناطیسی مربوط به محدوده اکتشافی تیکمه داش در شمال غرب ایران، به عنوان مطالعه موردی انتخاب شد.

روش کریجینگ فاکتوری

روش کریجینگ فاکتوری بر روی داده های مغناطیس برگردان به قطب شده منطقه مورد نظر اعمال و آنومالی های ناحیه ای و محلی از هم تفکیک شدند.

سپس نقشه مربوط به هر کدام از مولفه ها به صورت جداگانه ترسیم شد. شواهد حاکی از تشخیص چندین گسل در محدوده، با استفاده از نقشه آنومالی ناحیه ای حاصل از بکارگیری روش کریجینگ فاکتوری است.

که در نقشه های میدان مغناطیسی منطقه قابل مشاهده نبودند. همچنین به منظور بررسی کارایی روش مذکور، نتایج آن با فیلتر ادامه فراسو نیز مورد مقایسه قرار گرفت

که شواهد نشان میدهد

این روش نسبت به ادامه فراسو با دقت بالاتری محل گسله ها را مشخص میکند و بر خلاف ادامه فراسو به صورت سعی و خطا نمی باشد.

در ادامه نتایج حاصل از روش مذکور با روش فیلتر بالاگذر به عنوان یک روش استاندارد، در بررسی آنومالی های محلی مقایسه شد و مزایای استفاده از روش کریجینگ فاکتوری مورد بررسی قرار گرفت.

نقشه آنومالی محلی تولید شده با استفاده از روش کریجینگ فاکتوری فاقد آنومالی های کاذبی است که در استفاده از فیلتر بالاگذر ظاهر میشوند.

مقدمه

جداسازی آنومالی های مغناطیسی به مولفه های محلی و ناحیه ای ، یکی از مهم ترین موضوعات در تفسیر داده های مغناطیسی است.

یکی از فرضیه های عمومی که توسط مفسران در نظر گرفته میشود، این است که داده های مغناطیس اندازه گیری شده از برهمنهی آنومالی های مختلفی ایجاد می شوند؛ که در عمق های مختلفی قرار دارند.

بنابراین جداسازی آنومالی های ناحیه ای از آنومالی های محلی همواره به عنوان یکی از مسائل مهم در تحلیل داده های مغناطیس مطرح است.

روش های مختلفی

تاکنون روش های مختلفی جهت جداسازی آنومالی ناحیه ای از محلی ابداع شده اند؛

که از جمله آنها میتوان به روش های گرافیکی، برازش سطح چندجمله ای کمترین خمینه الگوریتم معکوس مغناطیسی سه بعدی، المان محدود (Mallick and Sharma, 1999) روش فیلتر مطابقت یافته (G. Chen et al., 2016) اشاره کرد.

روش های مبتنی

امروزه از روش های مبتنی بر تبدیلات فوریه همچون ادامه فراسو، بطور گسترده توسط مفسران برای جداسازی آنومالی ناحیه ای و محلی استفاده می شود (Umeanoh et al., 2018).

هر چند سادگی اعمال روش های مبتنی بر تبدیلات فوریه به عنوان یک مزیت در نظر گرفته میشود؛ اما منظم بودن داده ها به عنوان شرط اصلی برای استفاده از آنها یکی از معایب این روش هاست. (Dentith and Mudge, 2014).

روش های تبدیل موجک

اخیراً استفاده از روش های تبدیل موجک (Xu et al., 2009) نیز با توجه به داشتن قابلیت چند مقیاسی مورد بررسی قرار گرفته اند.

هر کدام از روش های مذکور دارای مزایا و معایبی هستند؛ اما نمی توان بدون در نظر گرفتن اطلاعات کیفی و کمی زمین شناسی بطور قطعی بیان کرد که کدام روش نسبت به دیگری برتری دارد.

روش تجزیه مد تجربی

روش تجزیه مد تجربی (EMD) که توسط هووانگ و همکاران (1998) معرفی شده و یک روش تحلیل طیفی سیگنال در فضای فرکانس است، روش دیگری است که برای جداسازی آنومالی های محلی و ناحیه ای گرانی مورد استفاده قرار گرفته است.

با توجه به این که این روش توابع مد ذاتی متعددی را به عنوان مقیاس های مختلف داده ارائه میدهد، انتخاب مولفه های محلی و ناحیه ای از بین این توابع نیاز به اطلاعات تکمیلی دیگری دارد.

کریجینگ فاکتوری

کریجینگ فاکتوری یک روش زمین آماری است؛ که برای فیلتر کردن توسعه یافته است. در واقع کریجینگ فاکتوری یک روش فیلتر کردن فضایی است؛ که بر اساس واریوگرام عمل مینماید.

روش کریجینگ فاکتوری

امروزه روش کریجینگ فاکتوری در زمینه های مختلف به صورت گسترده استفاده میشود، که از جمله آنها میتوان به استفاده از این روش در پروژه های نفتی برای بررسی نوفه، به نقشه در آوردن سطح دریاها (de Carvalho et al., 2019).

علوم مربوط به خاک (Bevington et al., 2019) بررسی بازدهی سیستم حمل و نقل (Lindner et al., 2016)، تخمین آلودگی اجزاء سمی خاک (Zhou et al., 2016) اشاره کرد.

آزاد و همکاران نیز نتایج اعمال روش کریجینگ فاکتوری و ادامه فراسو را بر روی داده های گرانی منطقه ای در ویتنام مورد بررسی قرار دادند (Azad et al., 2016).

پژوهش از روش زمین آماری کریجینگ فاکتوری

در این پژوهش از روش زمین آماری کریجینگ فاکتوری، برای جداسازی آنومالی های ناحیه ای و محلی داده های مغناطیس تیکمه داش استفاده شده است.

باید توجه داشت که آنومالی های مغناطیسی بدلیل خاصیت دوقطبی پیچیدگی بیشتری نسبت به آنومالی های گرانی دارند.

شبکه داده ها

این روش به نامنظم بودن شبکه داده ها حساس نیست و از روی ساختارهای موجود در واریوگرام رسم شده می توان آنومالی محلی و ناحیه ای را تشخیص داد.

در این پژوهش مزیت های نسبی این روش بررسی شده و در انتها عملکرد این روش با فیلتر بالاگذر مورد مقایسه قرار گرفته است.

روش پژوهش

در راستای انجام این پژوهش ابتدا مسائل اساسی مربوط به کریجینگ فاکتوری مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه این روش بر روی داده های واقعی مغناطیسی اعمال و نتایج آن با فیلترهای ژئوفیزیکی مقایسه شده است.

علم زمین آمار در دهه شصت میلادی و اولین بار توسط ماترون برای بررسی برخی از مسائل در علوم مهندسی معدن مطرح شد، که آمار کلاسیک قادر به پاسخگویی به آنها نبود.

آمار محل قراگیری نمونه ها

در علم زمین آمار محل قراگیری نمونه ها نسبت بهم دارای اهمیت است. امروزه زمین آمار کاربردهای مختلفی از تهیه و ایجاد نقشه و بررسی و مدیریت پیدا کرده است.

تابع واریوگرام

زمین آمار بر این فرض اساسی استوار است که نمونه هایی که در فواصل نزدیک تر بهم قرار دارند، مقادیر نزدیکتر بهم خواهند داشت.

این فرض زمانی درست خواهد بود که ارتباط موجود میان مقادیر نمونه را بتوان بصورت تابعی بر اساس فاصله بیان کرد.

به تابعی که به بررسی تغییرات فضایی میان مقادیر جفت نمونه ها میپردازد، تابع واریوگرام گفته می شود. بنابراین تابع واریوگرام بصورت عددی میتواند ارتباط فضایی در یک متغیر زمین شناسی را بیان کند.

کریجینگ فاکتوری

کریجینگ فاکتوری یکی از روش های زمین آماری است، که از آن در علوم مختلف همچون هیدرولوژی، ژئوشیمی (Sandjivy, 1984) و همچنین ژئوفیزیک (Tingting, 1997) استفاده می شود.

استفاده از کریجینگ فاکتوری معمولاً به عنوان یک روش فیلتر کردن در علم زمین آمار مطرح میگردد.

تغییرات فضایی می توانند تحت مقیاس های مختلف و یا درجه ای از اندازه های مختلف اتفاق بیفتند که دلیل آن، تغییرات خواص فیزیکی در مقیاس های متفاوت است.

منابع و یا مقیاس های مختلفی

در هر ناحیه ممکن است منابع و یا مقیاس های مختلفی از تغییرات وجود داشته باشد (Webster and Oliver, 2007).

تغییرات تودرتو را میتوان به صورت واریوگرام تودرتو نمایش داد. اساس تغییرات تودرتو به این صورت است که یک جامعه را میتوان به دو یا چند کلاس تقسیم کرد.

متغیر تصادفی

یک متغیر تصادفی مشخص مانند 𝑍(𝑥) میتواند به عنوان مجموعه ای از چند فرآیند مستقل از هم در نظر گرفته شود که یکی میتواند در برگیرنده دیگری باشد، ولی با ویژگی ها و خصوصیات متفاوت از هم و در مقیاس فضایی متفاوت از هم می توانند قرار داشته باشند.

زمین شناسی منطقه تیکمه داش

محدوده اکتشافی تیکمه داش در زون ساختاری البرز-آذربایجان و در منطقه طلادار میانه قرار دارد که از نظر گسترش از شرق شهرستان میانه آغاز شده و تا غرب بستان آباد ادامه داشته و همچنین از شمال به دامنه شمالی رشته کوه بز قوش محدود میشود.

از نظر زمین شناسی تقریباً بخش عمده منطقه مورد بررسی را سنگ های آتشفشانی مربوط به زمان ترشیری تشکیل می دهند.

گسترده ترین فعالیت آتشفشانی

به دنبال فاز کوهزایی لارامید، گسترده ترین فعالیت آتشفشانی که نتیجه فاز انبساطی در ائوسن بوده، به وقوع پیوسته و سبب بیرون ریختن گدازه های آتشفشانی از شکاف های متعدد شده است.

ولکانیک ها

این ولکانیک ها که بیشتر گستره محدوده را تشکیل میدهند شامل گدازه های لاتیت، تراکی آندزیت، بازالت، داسیت و ریولیت همراه با سنگ های پیروکلاستیک هستند.

توده های نفوذی متعلق به الیگوسن در بخش خاوری منطقه گسترش زیادی ندارند.

ولی به سمت محدوده های مجاور در بخش های غربی (به خصوص در جنوب بستان آباد)، این توده ها در سطح گسترده ای ولکانیک های ائوسن را قطع کرده و باعث دگرسانی های شدید و کانی زایی طلا و مس در منطقه شده اند.

دگرسانی در سنگ های ائوسن

عامل دیگر دگرسانی در سنگ های ائوسن، تزریقات نیمه عمیق به صورت گنبد و یا سیل بوده است.

از نظر زمین شناسی قدیمی ترین واحد سنگی موجود در محدوده اکتشافی تیکمه داش واحدهای آتشفشانی و پیروکلاستیک با سن ائوسن هستند؛ که با روند شمال غربی-جنوب شرقی در بخش مرکزی محدوده رخنمون دارند.

مجاورت بلافصل

در مجاورت بلافصل این واحدهای ولکانیکی، توده نفوذی گرانیتوئیدی با سن الیگوسن و با روند کلی موازی با روند گسل ها قرار دارد. امتداد ساختاری رگه های بارور غالباً هم راستا با گسل شمال شرقی-جنوب غربی (گسل F1) است. نقشه زمین شناسی محدوده مورد مطالعه در شکل 2 نشان داده شده است.

کانی زایی پلی متال ذمطالعات ژئوفیزیک

کانی زایی پلی متال در این محدوده از نوع هیدروترمال (اپیترمال کم سولفیدی) رگ های با الویت طلا، مس و نقره است.

سنگ میزبان این رگه های سیلیسی کانه دار واحدهای ولکانیکی ائوسن و در بعضی بخش ها توده های گرانیتوئیدی الیگوسن است.

ضخامت رگه های سیلیسی

ضخامت رگه های سیلیسی از یک سانتی متر تا بیش از یک متر متغیر است. کانه های قابل مشاهده در سایر رگه ها از نوع سولفیدی و شامل پیریت و کالکوپیریت است.

به دلیل اکسیداسیون کانه های سولفیدی کالکوپیریت و پیریت، کانه های ثانویه مس از قبیل مالاکیت و آزوریت و همچنین اکسید آهن در سطح رگه ها تشکیل شده اند.

داده های مغناطیسی تیکمه داش

مساحتی در حدود چهل هکتار با پروفیل هایی با فاصله 20 متر و فاصله ایستگاهی حدود 10 متر تحت پوشش داده برداری قرار گرفته و در طی آن حدود 2000 داده مغناطیسی برداشت شد

که در شکل 4 آنومالی مغناطیس کل منطقه نشان داده شده است و پس از انجام تصحیات مرسوم مانند حذف نوفه ها و داده های پرت، تصحیح روزانه و فیلتر کاهش به قطب (زاویه میل 4/55 و زاویه انحراف 25/5) مورد پردازش اولیه صورت گرفت.

دامنه داده های برداشت شده

دامنه داده های برداشت شده بین 48200 تا 48800 نانو تسلا قرار دارند. مقدار میدان مغناطیسی زمینه در منطقه مورد مطالعه با توجه به مشاهدات میدانی و مدل IGRF  (سال 2019) در حدود 48400 نانو تسلا است.

نقشه مربوط به داده های مغناطیسی

نقشه مربوط به داده های مغناطیسی پس از انجام پردازش های اولیه (نقشه RTP) نمایش داده شده است. همچنین مرز لیتولوژی ها نیز بر روی آن با خطوط سیاه مشخص شده است.

مقایسه نقشه آنومالی

مقایسه نقشه آنومالی مغناطیسی با نقشه زمین شناسی منطقه نشان می دهد که روند کلی آنومالی مغناطیسی با شواهد زمین شناسی به خوبی انطباق دارد.

مطابق این نقشه گراتیت های آلکالی فلدسپار الیگوسن و توف ها، آندزیت های ائوسن بطور کلی دارای میزان مغناطیس به مراتب بالاتری هستند

در حالیکه سنگ های آندزیت پیروکسن های ائوسن میزان مغناطیس به مراتب پایین تری را نشان داده اند.

مرز بین گرانیت های آلکالی

در مرز بین گرانیت های آلکالی فلدسپار الیوگسن با توف ها، آندزیت های ائوسن، این سنگ ها آنومالی مغناطیسی پایینی نشان داده اند،

که این آنومالی مغناطیسی منفی منطبق بر گسل F1 می باشد و تهی شدگی مغناطیسی در آنجا احتمالاً ناشی از دگرسانی و تجزیه کانی های مغناطیسی در راستای این گسل است.

آنومالی منفی مغناطیسی

این آنومالی منفی مغناطیسی (مشخص شده با پلی گون A) از نظر موقعیت و امتداد منطبق بر روند اصلی کانی زایی مس و طلا در منطقه است.

مطالعات زمین شناسی

مطالعات زمین شناسی حاکی از دگرسانی سنگ های آتشفشانی ائوسن در اثر تزریقات نیمه عمیق بصورت گنبد یا سیل می باشد؛

که این گنبدها در سطح زمین رخنمون نداشته، ولی عامل اصلی کانی زایی در منطقه هستند.

تعیین موقعیت مطالعات ژئوفیزیک

بنابراین تعیین موقعیت این توده ها که مولد کانی زایی هستند، کمک شایانی در شناسایی مکان های دارای تمرکز بالای مس و طلا می تواند باشد؛ مطالعات ژئوفیزیک

که به دلیل عدم وجود رخنمون این گنبد در سطح زمین استفاده از روش مغناطیس سنجی میتواند مفید واقع شود و انتظار این است که خود این توده های مولد میزان مغناطیس بالایی نشان دهند.

مطابق نقشه RTP منطقه، این توده مولد بین دو گسل F2 و F3 (پلیگون B) با آنومالی مثبت مغناطیسی مشخص شده است.

تجزیه و تحلیل نتایج مطالعات ژئوفیزیک

اولین گام در اعمال فیلتر با استفاده از کریجینگ فاکتوری رسم واریوگرام تجربی و برازش مدلی مناسب به داده ها است.

به همین منظور همبستگی فضایی بین داده های مغناطیسی با استفاده از معادله 1 در فواصل مختلف (لگ) به صورت تابعی در چهار جهت با آزیموت های 0، 45، 90 و 135، نمایش داده شد (واریوگرام)، که نتایج آن در شکل 6 نشان داده شده است.

بررسی واریوگرام ها مطالعات ژئوفیزیک

بررسی واریوگرام ها نشان میدهد که در فاصله حدود 100 متر واریوگرام ها افزایش یافته تا به سقف مشخص برسند.

سپس مقادیر واریوگرام مجدداً افزایش می یابد و در فاصله تقریبی 350 متر به سقف دوم میرسد،مطالعات ژئوفیزیک

که این موضوع نشان دهنده دو ساختاره بودن واریوگرام است.

از واریوگرام های سازنده ساختار تودرتو بصورت جداگانه استفاده شد. تهیه با استفاده از واریوگرام گوسی صورت گرفته، که دامنه بیشتر آن در مقایسه با واریوگرام کروی نشان میدهد مطالعات ژئوفیزیک

داده ها در فواصل فضایی بیشتری نسبت بهم در ارتباط می باشند، که نشان دهنده مولفه ناحیه ای (طول موج بلند) است.

مقایسه نقشه آنومالی مطالعات ژئوفیزیک

مقایسه نقشه آنومالی ناحیه ای حاصل (شکل9) با نقشه زمین شناسی محدوده نشان می دهد امتداد و محل گسل اصلی (F1) منطقه که همان امتداد رگه سیلیسی طلادار است،

با مرزهای تشخیص داده شده در آنومالی ناحیه ای (آنومالی منفی آبی رنگ با امتداد شمال شرق-جنوب غرب-پلی گون 𝐴 ́ در شکل 9) تطابق خوبی دارد.

واریوگرام کروی مطالعات ژئوفیزیک

با استفاده از واریوگرام کروی ایجاد شده است که دامنه کمتر آن در مقایسه با واریوگرام گوسی نشان میدهد

که داده ها در فواصل کمتری نسبت بهم در ارتباط فضایی خواهند بود که این موضوع نشان دهنده مولفه محلی میدان (طول موج کوتاه) است.

علاوه بر این با مقایسه جداگانه نقشه های میدان مغناطیسی و نقشه حاصل از آنومالی ناحیه ای  موارد زیر قابل مشاهده است:

همخوانی بین روند و موقعیت گسل اصلی (F1) و همچنین رگه های سیلیسی (بصورت خطچین در نقشه آنومالی ناحیه ای نشان داده شده است)

روند آنومالی های مغناطیسی مطالعات ژئوفیزیک

با روند آنومالی های مغناطیسی در نقشه آنومالی های ناحیه ای بمراتب بهتر از نقشه آنومالی مغناطیسی است.

به عنوان مثال

امتداد آنومالی منفی در غرب محدوده و به موازات رگه سیلیسی در نقشه شکل 5 قابل ردیابی نیست؛ در حالی که این امتداد در نقشه آنومالی ناحیه ای به وضوح ظاهر شده است .

مطابق نقشه آنومالی

مطابق نقشه آنومالی ناحیه ای در محل گسل های F2، F3 و F4 یک تهی شدگی در بین آنومالی های مثبت منطقه قابل مشاهده است

در صورتیکه این تهی شدگی ها در نقشه های مغناطیس و برگردان به قطب منطقه قابل مشاهده نمی باشد.

نقشه آنومالی ناحیه ای ژئوفیزیک در کرج

بنابراین نقشه آنومالی ناحیه ای حاصل از روش کریجینگ فاکتوری بمراتب بهتر از نقشه آنومالی های میدان کل میتواند در شناسایی محل گسله ها مفید واقع شود. ژئوفیزیک در کرج

حذف اطلاعات مربوط ژئوفیزیک در کرج

حذف اطلاعات مربوط به آنومالی های با طول موج کوتاه تر یا آنومالی های محلی از نقشه اولیه میدان کل باعث شده است آنومالی ناحیه ای واقعیت های زمین شناسی محدوده را به مراتب بهتر از نقشه آنومالی برگردان به قطب نمایش دهد. ژئوفیزیک در کرج

علت این امر، دامنه نسبتاً بالای آنومالی محلی است، که بقیه آنومالی ها را تحت تاثیر قرار داده و برخی از آنها را پنهان میکند. این امر نشان میدهد که جداسازی انجام شده با روش پیشنهادی از صحت قابل قبولی برخوردار است (همخوانی با واقعیت های زمین شناسی قابل مشاهده در منطقه).

راستای بررسی کارایی ژئوفیزیک در کرج

همچنین در راستای بررسی کارایی روش کریجینگ فاکتوری، نتایج این روش با نتایج حاصل از اعمال فیلتر ادامه فراسو نیز مقایسه شد.

فیلتر ادامه فراسو 60 متر، آنومالی ناحیه ای مربوط به منطقه را نشان میدهد.

روند کلی مغناطیسی ژئوفیزیک در کرج

با توجه به این شکل روند کلی مغناطیسی حاصل از این نقشه شباهت بسیار زیادی با نتایج آنومالی ناحیه ای حاصل از روش کریجینگ فاکتوری دارد.

با این حال انتخاب ارتفاع مناسب در اعمال فیلتر ادامه فراسو به صورت سعی و خطا بوده حال آن که نقشه حاصله از آنومالی ناحیه ای با استفاده از روش کریجینگ فاکتوری می تواند بدون در نظر گرفتن اطلاعات اولیه مقدار آنومالی ناحیه ای را نشان دهد.

نقشه آنومالی ژئوفیزیک در کرج

در ادامه نقشه آنومالی محلی به دست آمده از روش کریجینگ فاکتوری با نقشه حاصل از روش فیلتر بالاگذر فرکانسی مقایسه شد.

بدین منظور با توجه به ابعاد آنومالی مربوط به توده نفوذی یک فیلتر بالاگذر یا طول موج قطع 100 متر انتخاب شد، تا مطمئن شویم خروجی این نقشه اطلاعات مربوط به توده مذکور (پلی گون B در شکل 5) را دربر داشته باشد. ژئوفیزیک در کرج

انتخاب این طول موج قطع ژئوفیزیک در کرج

البته انتخاب این طول موج قطع با توجه به اطلاعات زمین شناسی یا ژئوفیزیکی قبلی انجام شده است، در حالی که در شرایط عدم وجود چنین اطلاعاتی انتخاب طول موج قطع بهینه، همراه با تردید خواهد بود.

با توجه به این که روش کریجینگ فاکتوری نیازمند هیچگونه اطلاعات اولیه در مورد ساختار زمین شناسی منطقه نیست با چنین چالشی روبرو نخواهد بود. ژئوفیزیک در کرج

نقشه مولفه محلی مطالعات ژئوفیزیک

نقشه مولفه محلی حاصل از روش کریجینگ فاکتوری، تنها یک آنومالی با دامنه بالا را مشخص می کند که مطابق با محل یک توده نفوذی نسبتاً کم عمق است. ژئوفیزیک در کرج  مطالعات ژئوفیزیک

از سوی دیگر در نقشه مربوط به فیلتر بالاگذر آنومالی های کاذب متعددی، علاوه بر آنومالی اصلی ظاهر شده اند؛ که این موضوع میتواند تفسیر نقشه را دشوار سازد.

نتیجه گیری ژئوفیزیک در کرج 

میدان مغناطیسی اندازه گیری شده در هر منطقه حاصل از برهم نهی میدان مغناطیسی ناشی از توده های معدنی، اثرات پیسنگ و میدان های مغناطیسی داخلی و خارجی زمین است. مطالعات ژئوفیزیک

هر چند آنچه در اکتشافات معدنی حائز اهمیت است، مولفه مربوط به توده های معدنی است؛ که اثر آن باید از داده های دیگر جدا گردد.

بدین منظور روش های مختلفی ارائه شده است؛ که از جمله آنها میتوان به روش های گرافیکی، تبدیلات فوریه و روش IGRF اشاره کرد. مطالعات ژئوفیزیک

استفاده از تبدیلات فوریه ژئوفیزیک در کرج

استفاده از تبدیلات فوریه نیاز به وجود داده ها در شبکه های منظم دارد. همچنین استفاده از روش IGRF روندهای مربوط به آنومالی های بزرگ مقیاس را حذف می نماید و قادر به حذف اثرات مربوط به پیسنگ نخواهد بود. برای غلبه بر این مشکلات در این پژوهش از روش کریجنیگ فاکتوری استفاده شد.

جهت کسب اطلاعات بیشتر با آسیا ژئوفیزیک و ژئوتکنیکی تماس بگیرید.

اینستاگرام آسیا ژئوفیزیک

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    خانهخدماتتماسارتباط با ما